English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5005 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
hunching U فن احساس وقوع امری در اینده
hunches U فن احساس وقوع امری در اینده
hunched U فن احساس وقوع امری در اینده
hunch U فن احساس وقوع امری در اینده
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
incremental backup U تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
bring about U سبب وقوع امری شدن
preordain U قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
allergies U حساسیت نسبت بچیزی
allergy U حساسیت نسبت بچیزی
predecessor U قبلی
prior U قبلی
aforetime U قبلی
predecessors U قبلی
foregone U قبلی
ex- U قبلی
fore U قبلی
one-time U قبلی
previous U قبلی
ex U قبلی
preceding U قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
preformation U تشکیل قبلی
forewarning U اخطار قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
previews U اطلاع قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
background U معلومات قبلی
premonition U اخطار قبلی
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
preengagement U تعهد قبلی
predesignation U تعیین قبلی
predispostion U تمایل قبلی
preconidtion U شرط قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
precompression U تراکم قبلی
precognition U اطلاع قبلی
prefiguration U تصور قبلی
forethought U اندیشه قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
premonitions U اخطار قبلی
late war U جنگ قبلی
preview U اطلاع قبلی
premeditation U قصد قبلی
foretoken U اعلام قبلی
foreordainment U حکم قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
presuppositions U فرض قبلی
presupposition U فرض قبلی
chain U از کلمه قبلی
chains U از کلمه قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
premeditated U با قصد قبلی
foretype U نمونه قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
prepossession U تصرف قبلی
previous work U کارهای قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
premonitory U متضمن اخطار قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
bias U ولتاژ قبلی دادن
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
prior permission U اجازه قبلی پرواز
prognostications U تشخیص قبلی مرض
pre indexing U فهرست سازی قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
pre engaged U دارای تعهد قبلی
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
as you were U به حالت قبلی برگردید
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
malice aforethought U سوء نیت قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
the bird is p of that event U مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
decisions U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
to believe in palmistry U بکف بینی عقیده داشتن
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
bighead U عقیده اغراق امیز شخص نسبت بخودش
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
palinode U قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
clairvoyance U روشن بینی
second sight U روشن بینی
clear sightedness U روشن بینی
perspicuity U روشن بینی
buffer U وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
sam U فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
perspectives U سعه نظر روشن بینی
perspective U سعه نظر روشن بینی
lucidity U اشکاری دوره سلامتی وهوشیاری روشن بینی
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
additions U عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
addition U عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
lobbied U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
modified frequency modulation U که بیت داده را طبق وضعیت بیت قبلی کدگذاری میکند. MFM از FM کاراتر است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
extrasensory U ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
angst U احساس وحشت و نگرانی احساس بیم
Recent search history Forum search
2New Format
1The more you care
2May enquiries be made to your previous employers
2In order to be interesting you have to be mean
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
2چشمتون روشن چي ميشه
2چشمتون روشن چي ميشه
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1What's your opinion?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com